**** رُک و راست ****

** به وبلاگی پر از نوشته های " رک و راست " و بی رودربایستی خوش اومدید **

**** رُک و راست ****

** به وبلاگی پر از نوشته های " رک و راست " و بی رودربایستی خوش اومدید **

****   رُک  و  راست  ****

هنوز نمی دونم چرا من اینجام و یا اینکه، شما چرا اینجا هستین، ولی فکر می کنم یه مکانی رو پیدا کردیم تا بتونیم به راحتی فکرامون رو روی هم بذاریم. من هم آرزو می کنم میزبان خوبی باشم ...
اگه تا حدودی موفق شدم به آرزوم برسم، حتما خبرم کنید ....
نظر دادن رو فراموش نکنید، چونکه مایه ی حیات این وبلاگه ...
(و البته چه خوب می شد اگه برای زحمت دیگران ارزش قائل می شدیم و از کپی کردن مطالب بدون ذکر منبع، خودداری می کردیم!!)
راستی، برای راحتی شما عزیزان، از نوشتن مطالب بصورت "ادامه ی مطب" خودداری می کنم.

( ایمیل من: Rokorast.blog.ir@gmail.com )

یا زهرا

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی

** تحلیلی سیاسی از اعطای یک آبنبات چوبی

سه شنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۵۶ ق.ظ
سلام بر همگی
مدت ها با خودم کلنجار رفتم تا بالاخره تونستم تصمیم بگیرم این مطلب رو بنویسم و با بقیه رک و راست باشم.
همزمان با پخش اخبار 20:30 داشتیم بند و بساط افطاری رو جور می کردیم که یهو هممون دهنمون با عرض شرمندگی، اندازه ی دهن تمساح باز موند. هی من به بقیه نگاه می کردم و هی بقیه به من. خلاصه تموم زور و بازمون رو جمع کردیم تا تونستیم دهنمون رو که از تعجب باز مونده بود ببندیم.
خبر این بود: آقای احمدی نژاد طی حکمی از مقام معظم رهبری (حفظه الله) به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام در اومد.
با شنیدن این خبر، بازار تحلیلات سیاسی به شدت رونق گرفت. کم مونده بود، دیوار هم لب به تحلیلات سیاسی بازکنه و ما رو با تحلیلات گرانبهاشون مستفیض کنند.
یا باید زمین به آسمون رفته باشه، یا آسمون به زمین اومده باشه. چه با بکار گیری نیمکره ی سمت راست مغز، چه با بکارگیری نیمکره ی سمت چپ مغر، چه با بکارگیری هر دو نیمکره بصورت همزمان، نتونستن دلیل این اقدام رو درک کنن.
آخرش مجبور شدم تحلیل خودم رو رک و راست بهشون بگم.

ادامه ی این مطلب بعلت احترام گذاشتن به انتقادات شدید دوستان عزیز و گرامی، حذف گردید.
از اینکه این مطلب برای مدتی، روی وب قرار داده شده بود، پوزش می طلبم.
رک و راست و بی رودربایستی میگم که: شرمنده ...
اینجاست که میگن: یک لحظه غفلت، یک عمر پشیمانی...


یاعلی

نظرات (۲۰)

قول میدم که ناراحت نشم. ممنونم. من از اون دسته ای هستم که به قول خودتون:
 دوست دارن حرفای رک و راست و بی رودربایستی دیگران رو گوش کنن ...
یاعلی
پاسخ:
چشم. فرستادم...
ایمیلتون رو چک کنید.
یاعلی
میشه تحلیلتون رو برام میل کنید؟
البته قول میدم که هیچ نقدی نکنم و حرفی ازش نزنم. فقط برای اینکه با نوع نگاهتون به عنوان یک نگاه در جامعه آشنا بشم.
بازم سیاسی بنویسید. بنظرم شما با قلم خوبی که دارید میتونید سیاسی معرفتی بنویسید!!!جوری که همه تو کف ش بمونن...
این جانم فدای رهبر های غلیظ و به دل نشستنی در دوره 4سال آینده به پست سیاسی گذاشتن هم میرسه انشاالله...
یاعلی
پاسخ:
راستش می ترسم ناراحت بشید ...
جناب رک و راست من تازه با وبتون آشنا شدم و اون تحلیلتون رو نخوندم ولی ای کاش رک و راست برش نمیداشتد بالاخره هرکس یه نظری داره دیگه.
هرچند برام جالب بود که سیاسی نوشتید وسط این همه معرفتی.
2تا نکته برادرانه(از نوع دینی و ایمانی):
1)ما یاد گرفتیم به "ولی" بگیم:چشم(حتی اگه نفهمیم چرا این حرفو زده)آخه تحلیل کردن حرف ولی با حضرت امیرالمومنین، کرد آنچه نباید میکرد...
2)سیاست ما از جنس دیانت ماست. استادی میگفت سیاستی که از تدبیر ولایت فقیه ناشی شده هم صاحب داره و هم پدر و مادر. خوبه که نسبت به سیاستمون هم حساس باشیم که دست بی پدر و مادرها نیافتد.
یا علی
پاسخ:
جانم فدای رهبر.
البته این دو تا پست، دو پست اول من بود. بعد از این دو پست روش من تغییر کرد و از سیاسی به معرفتی تغییر یافت.
بازم ممنون از نکات برادرانتون.
بازم می گم جانم فدای رهبر.
تحلیل بسیار جنجالی و چالش بر انگیز بود که همون بهتر که برداشتمش.
یاعلی
مگه دکتر احمدی نژاد چشه ؟
پاسخ:
اون یه نظر سیاسی خاصی بود که بعد ها حذف شد.
شما به بزرگواری خودتون ببخشید.
روزای اولم بود دیگه .
بی تجربگی و هزار درد سر !!!
۳۰ مرداد ۹۲ ، ۱۲:۲۶ سعید ابراهیمی
سلام داداش...
ببخشید، که الان برگشتم!
این چند روزی که نبودم، جاتون خالی رفته بودیم مسافرت، و الان هم که برگشتم به دلایلی دسترسی به اینترنت ندارم! این نظر رو هم با واسطه براتون گذاشتم!!
هنوز که هنوز است به دنبال پاسخ به آخرین جواب شما هستم که انشاالله وقتی شرایط سامان یافت بهتون اعلام میکنم.
در ضمن از اینکه احترام گذاشتید و ادامه مطلب رو حذف کردید، از شما بسیار ممنون و متشکرم و این تشکر بخاطر "احترام گذاشتن" شماست. حالا اگه ادامه مطلب رو بازم حذف نمی کردید، برای ما مسئله ای پیش نمیومد.
خدا به همراهتان....

یا زهـ(سلام الله علیها)ـرا.
پاسخ:
علیکم السلام
ما در خدمت تمامی دوستان هستیم.
عرض کردم که به خاطر "احترام به انتقادات دوستان عزیز" ادامه  ی مطلب حذف شده.
یاعلی

سلام

بیچاره مُرسی که فاتحه ای شده. صلواااااات.

نه من قایمکی راحت ترم. بازم بهتون سر میزنم. قلمتون جوونه.

پاسخ:
سلام
هر طور راحت ترید ...
اگه بازم به ما سر بزنید، ما رو سرافراز کردید.
یاعلی
۲۹ مرداد ۹۲ ، ۲۲:۵۸ سید علی موسوی
سلام . اولا خوشحالم که به یک وبلاگ خیلی عالی دعوتم کردی. 
دوما رهبری فرمودند : "من دیپلمات نیستم و رک و صریح سخن میگویم". به نظر من تحلیل حضرتعالی کم از توهین به رهبری نیست چون ایشان بارها از احمدی نژاد قدردانی و تعریف کرده و حتی فرمودند نظرات ایشان به نظرات من نزدیکتر است. البته از این شاهد مثالها خیلی وجود دارد که نمیخواهم مطلب طولانی شود. اما به هر حال، اگر احمدی نژاد صالح نباشد انتصاب او در چنین مجمع حساسی که سیاستهای کلی نظام را تعیین میکند اصلا به صلاح کشور نیست و نمیتوان گفت رهبری نتوانسته با شجاعت جلوی او را بگیرد و برای ساکت کردن او این حکم را به او داده. مگر رهبری که در برابر آمریکا ایستاده و کوتاه نمی َآید از احمدی نژاد میترسد؟
 همچنین اگر احمدی نژاد، خانه نشینی کرده و یا هر چیز دیگری که فکر میکند، اختیارات قانونونی و شرعی اش بوده و طبیعی است که گاهی با رهبری در مورد مساله ای اختلاف نظر داشته باشد و مهم این است که اقدام غیر قانونی و غیر شرعی انجام ندادند و لازم است که شما هم مثل رهبری سعه صدر بیشتری داشته باشید و مسایل را با دید بازتر نگاه کنید.

پاسخ:
علیک سلام
این حرف نزدیکی نظر مقام عظمای ولایت به رئیس جمهور، برای قبل از شروع به کار دولت دهم بود.
ما در خدمتگزار و ولایتمدار بودن احمدی نزاد دولت نهم، بحثی نداریم.
بحث در سال 88 به بعد است. از انتصاب مشایی به معاون اولی و عدم توجه به نامه ی رهبری شروع شد و ....
به هر حال چون شما رو خیلی قبول دارم، چشم.
مطلب رو حذف می کنم.
در ضمن، نویسنده ی این وبلاگ خودم هستم که بهتون پیامک دادم. امیدوارم ناراحت نشده باشید.
ولی خواهش می کنم، التماس می کنم که به کسی نگید که نویسنده ی این وبلاگ من هستم.
شرمندتم آقا سید علی ...
البته تنها با شما نبودم. هم با شما بودم هم با ...
فتأمل فیه جیدا.
یاعلی

سلام

هههههه همه کامنتا روخوندم عجب حوصله ای ماشالا! مطلبتون خیلی بدیع بود روراست بگم ذهنتون خیلی درجولانه . پوییاییتون در صراط مستقیم(رهبری.زید عزه.)مستدام.

پاسخ:
سلام
مرسی که اومدید.
شما هم عجب حوصله ای که دارید که همش رو خوندید.
راستی، شما مِرسی هستید یا مُرسی؟
آدرس وبتون رو نمیدید تا ما هم تماشاتون کنیم؟
واقعا برام سواله؟
یاعلی
آفرین قربون آدم چیز فهم.
ارادتمندیم.
پاسخ:
جانم فدای رهبری که اگه ایشون نبودن، بعضی آقایون مملکت رو به گند می کشیدن...
فقط به عشق رهبرم...
ما هم اردتمندیم برادر
سلام
اینطوری که شما تحلیل کردینن یعنی آقا باج دادن به احمدی نژاد؟
یعنی حق السکوت دادن؟
نمی دونم از وقایع هشت ساله دوران اصلاحات خبر دارین یا نه. ولی اگه اون موقع این تحلیل رو داشتین حتما می گفتین آقا باید به خاتمی ریاست مجمع رو بده.ولی این طور نشد.
لطفا مصلحت سنجی آقا رو با این تحلیل هاتون پایین نیارین.
شما رو ارجاع می دم به سخنان آخر مقام معظم رهبری در دیدار با دولت احمدی نژاد.ببینید چی فرمودند.
در ضمن شما که گفتین من زیاد سیاسی نیستم پس لااقل نظرهم ندین.بذاریت اهلش این کارو بکنن.
یاعلی
پاسخ:
چشم.
اگه دقت کنید می بینید که دیگه حرف سیاسی نزدم...
یاعلی
۲۸ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۲۱ جلال الدین
واقعا بچگانس این حرفا رو نوشتید
اون اقتداری که اقا محمود داره هیچکس ناره
حسن هم اونجوری باشه دیگه چرا
پاسخ:
پس معلومه حرف منو قبول دارین که به متنم می گید بچگانه.
آخه از قدیم گفتن حرف راست رو از بچه بشنو ...
اگر منظورتون اقتدار در برابر قانون و رهبری است، حق باشماست، اقتدار ایشون رو هیچ کس دیگه ای توی دنیا نداره ...
یاعلی
۲۸ مرداد ۹۲ ، ۰۴:۱۸ محمدجواد کرامتی
امان از رشت و اوضاع حجابش!
پاسخ:
واقعا از این نظر پرمعنا و کاملا مرتبطتون به مطلب مورد نظر تشکر می کنم.
عجب حسن سلیقه ای !!!
رشت، حجاب، سیاست، آبنبات چوبی ....
اینا چه ربطی به هم دارن؟
یاعلی
باسلام از اونجایی ک از سیاست چیز خواصی ب جز اینکه رهبر و رئیس جمهور و چند نفر دیگه کی هستن ، نمی دونم! ب همین دلیل نظری ندارم و وارد بحثاتون نمیشم ....  :)

یاعلی
پاسخ:
سلام
بی خیال
بحث سیاسی برای روزای اول وبلاگ بود.
فعلا تا اطلاع ثانوی، بحث سیاسی رو تعطیل کردم...
یاعلی
۲۷ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۲۷ سید محمد رضی زاده
کاش بدانید که درج این تصویر و ثبت این تحلیل، توهین به شخص رهبری ست.
یا علی
پاسخ:
چرا؟؟؟؟
از کجا باید بدونم؟  خب، رک و راست بگید تا بدونم چرا؟؟؟؟
اگر بگویید این مطالب، نشان از مخالفت با محمود خان است که می گویم آفرین بر شما که درست حدس زدید. ولی اگر بگویید توهین به مقام عظمای ولایت است و قانعم کنید، رک و راست می گم که غلط کردم و این مطلب رو حذف می کنم...
من زمانی از محمود خان  جدا شدم که احساس کردم، مقام عظمای ولایت رو نادیده گرفته، اونوقت من توهین به رهبری کنم؟؟؟
جانم فدای رهبر...
یازهرا
البته تا اونجایی که سنّ من قد میده و از بقیه شنیدم جنابان خاتمی و هاشمی هم بعد از پایان دوره ریاست جمهوری شون به همین عنوان منسوب شدن

بخشش هم از بزرگانه

که حالا باز احمدی نژاد هرچی که باشه از اون 2 نفر بهتره
پاسخ:
ممنون که نظر دادید.
همینکه نظرتون رو با آزادی کامل، برام نوشتید ممنونتون هستم.
زنده باد ایران سر بلند.
۲۶ مرداد ۹۲ ، ۲۲:۰۵ سید جواد میرحسینی
می خواستم بنویسم تحلیل کودکانه بود که دیدم خسوف نوشته.
پاسخ:
از اینکه اونی رو که می خواستید بنویسید، ننوشتید ممنونم.
البته باز هم امیدوارم شما از اونایی نباشین که فقط موافقین رو دانشمند و بزرگوار ببینید و مخالفین رو کودک ...
یاعلی
تحلیل کودکانه و سطحی خوبی بود
موفق باشید
پاسخ:
امیدوارم از اونایی نباشید که هر مخالفی رو کودک می دونن و هر موافقی رو دانشمند و بزرگوار...
اگه از اون دسته آدما نیستید، پس خواهش می کنم برای بزرگ شدنم دعا کنید ...
یاعلی

۱۷ مرداد ۹۲ ، ۰۳:۲۴ سعید ابراهیمی
بازم با سلامی دوباره به داداش گلم...
امیدوارم اوضاع بر وفق مرادتون باشه.
الحمد لله مشخص شد که موضعتون در مورد سیاست چیه. من اصراری ندرام که گیر بدم اصلا پدر سیاست کجاست، مادرش کیه...واقعا بحث در مورد خود سیاست، در مورد چیستی و چرایی اش اگر روشن بشود، متوجه خواهیم شد خیلی از دعواهای سیاسی بی هدف است..
بعدش این جمله همیشه در حد گفتگوی دوستانه و رفاقتی مطرح نیست!، مشکلی که هست اینه که اکثرا" سیاست رو اینطور می شناسند، یعنی خارج از حد خودمانی و دوستانه یک اعتقاد شده است! بعد میاند با همین دیدگاه، مبتنی بر همین ایده و عقیده به تحلیل مسائل سیاسی می پردازند، گاهی واقعا اینطوری است این باید دقت شود. عمده علتش هم اینست که اکثر رجال سیاسی و احزاب این طور به سیاست نگاه می کنند، و اصلا سیاست توحیدی و سیاست مهدوی را قبول ندارند، اگر قبول دارند،‌ پس چرا عمده اعمال و افکارشون مخالف با ولایت فقیه است؟! فی المثل رهبری اولویت جهت گیری کشور را بر اساس تولید علم مطرح کرده اند، بر اساس تحول در علوم انسانی که در جایی هم ایشان می فرمایند:« من بارها تکرار کردم، شاید جایز نباشد دیگر بگویم اما باز هم می گویم...». این چیست که رهبری بر آن تاکیید دارند؟ خب، این وظیفه اهم در زمان ماست، پر کردن سنگرهای علمی در عصر حاضر به مثابه پر کردن سنگر های زرم در بیست، سی سال پیش است! با این وجود کدامیک از احزاب اولویت اهداف حزبی شان را این مهم قرار داده اند و در جهت آن تلاش می کنند!! تا بوده ما چنین چیزی را از ناحیه احزاب و خواص کشور به طور جدی نه ندیده و نه شنیده ایم. معلوم شد این بحث چیزی خارج از گفتگوی دوستانه و خوش و بش رفاقتی است. گاهی بحث عقیده است.
منظورم در به پوچی رسیدنِ بشریت در عصر حاضر همه مردم جهان غرب نبوده است، بلکه قریب به اکثریت مردم هستند که به چنین روزی افتاده اند. دلیلش هم ذات تمدن غربه، اصولا هدف بوجود آمدن تمدن غرب یعنی، پشت کردن به خدا و وحی الهی و معنویت در همه زندگی، که انسان شناسی اومانیستی-انسان محوری به جای خدا محوری- یکی از صورت های آن، اقتصاد لیبرال-مباح دانستن همه چیز- صورتی دیگر در اقتصاد و سکولاریسم-جدایی علم از سیاست- هم صورتی در سیاست است، که اینها ضعیف ترین نمونه ها و بررسی های روح انفصال از خداوند است. این حرف هم حرف من نیست، حرف اکثر فیلسوفان و متفکران معاصر غربی است که خودشان دست به اعتراف زده اند، متفکران و فیلسوفانی مثل هیدگر، رنه گنون، فیلیپ شرارد، فریتوت، کاپرا و... و این در همه دست نوشته هایشان مشهود است. این که واقعا با چنین امر مهمی ما آشنایی نداریم به خاطر ضعف فکری و مطالعاتی ماست به خاطر فقر علمی ماست، و گرنه این حتی بعضا" در میان خانواده های خودمان هم مطرح است و چیزی که عیان است... از طرفی هم در داخل متفکران و صاحب نظرانی مثل استاد داوری اردکانی ، استاد طاهر زاده، شهید مطهری، شهید آوینی ودکتر پور ازغدی و... این بحث را بطور جدی مطرح کرده اند و به آن پرداخته اند.
ساده ترین مثال از پوچی در تعریف بنده اینست که، تا بحال شاید برای خودمان هم اتفاق افتاده است که کاری را انجام می دهیم و در نهایت وقتی خودمان را ارزیابی می کنیم، می بینیم واقعا هیچ نتیجه ای نداشته که تعبیر قرآنی آن کار "عبث" است. یعنی عملی که انجام شده اما در نهایت انسان در خود احساس بی ثمری می کند. خوب این را برای یک عمر در نظر بگیرید!! انسان هایی که در آخر عمر از زندگی خود ناراضی اند تعدادشان کم نیست، خب چرا ناراضی اند، چرا می گویند ای دنیا اُف بر تو و عموما" خلق و خوی تندی پیدا می کنند. واقعا آخر عمر به چه چیزی نرسیده اند که امروز به این وضع افتاده اند، این تازه صورت خوب آن بود، افرادی که دست به خود کشی می زنند، چرا چنین اقدامی می کنند، آیا غیر از آنست که از نوع بودن خود در دنیا ناراضی اند و نمی خواهند باشند؟ خب علت این چیست، چیزی غیر از پوچی و به نتیجه نرسیدن در یک عمر زندگی. این مشلات اقتضای زندگی در فرهنگ غرب است.
کشور های غربی و اروپایی بر خلاف این همه تبلیغاتی که خود را پیشرو در علم و صنعت و تکنولوژی میداند، اوضاع اجتماعی مناسبی ندارند، وضعیت روح و روان مردمشان واقعا مناسب نیست. این همه که در مورد پوچی گفتیم، پوچی خودْ زاییده و محصول تمدن غرب است، شما اگر تمدن غرب را بشناسید، لوازم آن را خواهید شناخت و اینکه جدیدا" همه متفکران غربی خود به این نتیجه رسیده اند که، تمدن غرب از درون روبه اضمحلال و فروپاشی است! و جهان در شرف شکل گیری یک تمدنی الهی است، یک زندگی همراه معنویت. این چیزی است که به کرار از رهبری شنیده ام، کتب شهید آوینی که پر است از این جملات و به نظر من اگر صحبتی هم در باب غرب و لوازم ان باشد باید به صورت جداگانه و مفصل مورد بحث قرار گیرد نه در حد چندین خط...
خواهشی که من دارم، و در نظر قبلی هم عرض کردم اینه که مطالبی که می خونید رو قبل از پاسخ دادن روش فکر کنید، خودتون بسنجید بعد پاسخ بدید. مثلا در مورد همین بحث آقای هاشمی من کاملا با دلیل و برهان، نه برخلاف عقل واستدلال، برای شما مطرح کردم، اما ظاهرا عنایت نکردید واین سوال که:« آقای هاشمی باعث شده ظهور به تأخیر بیفته؟  این رو خود حضرت حجت به شما فرمودند یا از الهامات آقای مشایی است و یا ...؟ لطفا بحث ظهور رو مطرح نکنید، وگرنه آخرش به این نتیجه می رسید که آقای احمدی نژاد هم همون شعیب ابن صالح است...» رو مطرح کردید. خواهش میکنم که دوباره متن نظر قبلی که مربوط به تاخیر ظهور بود را با دقت بخونید، نه اینکه در حین مطالعه هم فکر کنید و هم مطالعه کنید، اون وقت نتیجه می شه اینکه این سوال پیش میاد. من برای ظهور حضرت زمان تعیین نکردم، فقط تاثیر اقدامات و تاثیر تصمیمات یک رئیس جمهور در نظام جمهوری اسلامی به عنوان یک حکومتی که داعیه مهدویت داره رو بررسی کردم. واقعا" این جمله که شما مطرح کردید جواب خام و ناپخته ای بود، من در اول نظر قبل هم انتظار داشتم، که از متنْ اون برداشتی که باید رو نکنید برای همین گفتنم، با دقت بخونید و روش فکر کنید، صحبتی که مطرح شد واقعا بحث جدی است، در خصوص این بحث یعنی مبحث ظهور اگر عنایت کنید ما تا بحال از زبان رهبری نشنیده بودیم که ظهور نزدیک است، اما ایشان در دولت دهم، یعنی سال 90 اولین بار این را مطرح کردند و فرمودند که ظهور نزدیک است.دقت کنید که چه کسی و در چه زمانی این حرف را می زند، این که دیگر حرف بنده نیست، با این می خواهید چکار کنید؟
بعدشم نوشتید: «از بازی با عقاید مردم متنفرم. خواهشا بی خیال ...» ما هدفمون هیچ وقت بازی با عقیده همدیگه نیست، ما می خوایم حقیقت برامون روشن بشه، صحبتی هم که شد، یه بحث توهمی خیال بافی نبود که، شما بگید در این نظر و نظر قبلی کدومش منطقی نبوده، کدومش با استدلال عقلی و قلبی نبوده؟
در مورد آقای هاشمی و زمان ایشون که فرمودید:«کشور رو خراب شده تحویل ایشون دادیم، کشور رو ویران شده تحویل ایشون دادیم، کشور رو بدون ذخایر ارزی تحویل ایشون دادیم، کشور رو بدون هیچ پشتوانه ای تحویل ایشون دادیم، جامعه ای رو که دانشمندان بومی در اون کم بود تحویل ایشون دادیم، توقع داشتید دور ایران رو سیم خاردار بکشن و کشور رو ویرانه تر کنن... توقع داشتید .... »
به نظر بنده اوضاع اون موقع به این فضاحتی هم که شما میگید نیست، بیایم واقع بین باشیم،
بعد از جنگ در تاریخ 75/08/06رهبری طی دیداری با اعضای هیئت دولت-آقای هاشمی- فرمودند:«به نظر من، امروز در سطح کشور، دو حرف هست که گاهى گفته مى‌شود. هر دو حرف، درست است؛ اگر چه در ظاهر، این دو حرف، ضدّ همدیگر است و گاهى در مقابل همدیگر بیان مى‌شود. بعضیها وقتى که راجع به توسعه و سازندگى حرف زده مى‌شود، مى‌گویند: سراغ ارزشها بروید. کأنّه مسأله سازندگى و توسعه مادّى و اقتصادى کشور، در درجه کمى از اهمیت قرار دارد. این طور از ارزشها اسم آورده مى‌شود که گویا مسأله ساختن کشور، در درجه بعد قرار دارد و اهمیتى ندارد. نقطه مقابل، وقتى که صحبت از ارزشها مى‌شود، بعضى مى‌گویند: ما بایستى مملکت را بسازیم. اگر مملکت ساخته نشود، ارزشها را نمى‌توانیم در دنیا معرفى کنیم. این دو حرف، هر دو درست است؛ یعنى هیچ یک از این دو حرف، در واقع ردّ حرف دیگرى نیست. کشور باید از تمام ابعاد مختلف، ساخته شود. یعنى شما هر کدام، متصدّى بخشى از بخشهاى کشور هستید، تلاش زیادى هم مى‌کنید و این تلاشها، بایستى باز هم حتّى مضاعف شود و ان‌شاءاللَّه با قوّت و قدرت، این حرکتهایى که شما شروع کرده‌اید و بعضاً به نتایج خوبى هم رسیده است، به نتایج نهایى برسد؛ لیکن در تمام این مراحل، بایستى آن ارزشهاى معنوى، آن چیزهایى که دو، سه مورد از آن را بعداً عرض خواهم کرد، در نظر باشد؛ که اگر نباشد، آن وقت این سازندگى، به آن مقصودى که شما از آن دارید، نخواهد رسید و نخواهد توانست آن نظام الهى و قدرت سازندگى اسلام و دین و قدرت اداره یک ملت و یک کشور به وسیله احکام الهى را معرفى کند و نشان دهد.» خب خودتان قضاوت کنید در این دو مورد که رهبری فرمودند، پس از پایان دوران دولت آقای رفسنجانی و به تبع آن آقای خاتمی چقدر از هرکدام دو مورد اجرا شد؟ درست است که بحث ساختن کشور مطرح است، اما نباید آرمان ها را در نظر نگرفت نباید ارزش های معنوی را در نظر داشت؟ خب در سازندگی کشور به همان حدی که بوده-از بعد مادی- کشور ساخته شد، اما با فرهنگ شهادت چه کردند؟ ارزش های انقلاب را به کجا کشاندند؟ خب مقایسه کنید با شاخصه های توسعه غربی، ببینید چقدر به همدیگر نزدیکند؟
برای روشن شدن چرایی عمل نکردن احمدی نژاد به نامه رهبری و تاخیر در انجام آن به شما این دو جزوه را پیشنهاد میکنم(+)،(+)
اگه واقعا می خواهید به جوابتون برسید، وقت بذارید و هردو را مطالعه کنید. در جزوه اولی در قسمت "نامه محرمانه"بحث عزل آقایی مشای را با مستندات مطرح کرده و در قسمت"به طرف منزل آقای رئیس جمهور" ماجرای خانه نشینی ایشان به اضافه جنجالی ترین صحبت هایی که در مورد ایشون مطرح بوده و هست. انتظار دارم، وقت بذارید و مطالعه کنید و بعد پاسخ بدید چرا که شما این سوال را مطرح نمودید و من هم جواب را و اگر مطالعه نکرده اشکال بگیرید، اونقت وظیفه ای بر گردن من نیست. پس حجت تمام است. انشاالله اگر به نتیجه رسیدید روی وبلالگتون قرار بدید تا کسانی هم که براشون سوال شده و دغدغه دارن استفاده کنند.
کولر و لامپ خونمون اگر خراب بشه، تا اونجایی که فکر میکنم ربطی به آقای رفسنجانی نداره و یحتمل دلایلش اتصالی برق و روشن گذاشتن زیادی میتونه باشه..!
الحمدلله.

والسلام.
پاسخ:
با سلام
واقعا راضی به زحمتتون نیستم که هم در نظر قبلی و هم در این نظر، این همه مطلب رو لطف کردید و تایپ نمودید.
از اینکه مطالبی رو مطرح کردم که باعث شدن وقت شریف حضرتعالی این قدر گرفته بشه، با کمال خضوع و تواضع، عذر خواهی می کنم.
البته تشکر و قدر دانی هم می کنم که ما رو قابل دونستید.
حضرتعالی فرمودید: رهبر انقلاب فرمودند ظهور نزدیک است؟
لطف می کنید آدرس دقیق این مطلب رو ارائه کنید تا قبل این جمله ، و بعد اون رو مطالعه کنم و بعد نظر بدم. نظر دادن روی یک جمله از یک سخنرانی نیم ساعته یا یه ساعته کاملا جای تأمل داره و به نظر، کاری غلط میاد.
من عاشق رهبری هستم ولی اگر این جمله رو با همون مفهومی که از این جمله برداشت می شه رو مطرح کرده باشن باید بگم که ....
اشکال رو از بنده ندونید که به قول شما بی فکر نظر می دم. سبک و سیاق نوشته ی خودتون، این برداشت رو به ذهن، متبادر می کنه. تبادر هم یکی از علامت های حقیقت بودن یک عبارت است، نه مجاز بودن آن.
فرمودید: "از زبان رهبری نشنیده بودیم که ظهور نزدیک است، اما ایشان در دولت دهم، یعنی سال 90 اولین بار این را مطرح کردند و فرمودند که ظهور نزدیک است.دقت کنید که چه کسی و در چه زمانی این حرف را می زند، این که دیگر حرف بنده نیست، با این می خواهید چکار کنید؟"
این سخنرانی چه ربطی به دولت داره؟ مگه ایشون فرمودند که خدمات دولت باعث شده که ظهور نزدیک شود؟ اگر این حرف رو زمان آقای روحانی تکرار کنند، یا در زمان آقای هاشمی هم می فرمودند، باز هم همین برداشت رو می کردید؟  در دولت دهم، سال 90، چه زمانی، و ... همه ی اینها همون چیزی رو به ذهن من متبادر کرد که می دونید.
اگه من اشتباه فهمیدم، تقصیر منه یا سبک و سیاق نوشته ی شما؟   قرائن مقالیه موجود در عبارت شما، چیز دیگری رو به ذهن من نمی رسونه.
دیگران رو متهم به فکر نکردن نکنیم.
اگه زحمتی نیست، آدرس اون سخنرانی و یا تاریخ دقیق اون رو مرحمت بفرمایید.
یاعلی
۱۶ مرداد ۹۲ ، ۰۶:۲۷ سعید ابراهیمی
السلام....

ای کاش اسمتون رو میدونستم تا با اسم صداتون میکردم، واقعا از آشنایی با شما خیلی خوشحالم اینو از ته دل دارم میگم داداش...
راستی قلمتون خیلی زیباست باید بیشتر بنویسید....
من حرف برا گفتن زیاد دارم ولی نمی دونم از کجا شروع کنم!
حرف هایی هم که میزنم انتظار دارم قبل از پاسخ دادن روش فکر کنید.
الحمدلله من جز اون آدمای خشکِ متعصبِ متحجرِ مرتجع نیستم! دنبال حرف حقم، اگه هم حرف اشتباهی داشته باشم به قول خودتون با منطق و استدلال قبول میکنم.
بذارید مشکلات رو ریشه ای حل کنیم تا به نتیجه برسیم نه اینکه سر دوتا کلمه هی بحث کنیم و آخرش هیچی به هیچی.
اولین نکته اینکه تعریف شما از سیاست چیه؟ شما میگید سیاست پدر و مادر نداره، نگاه کنید، آمریکا مدعی حقوق بشر در کل جهان است امّا چرا در برابر اقدامات وحشیانه صهیونیست، مثل بمباران مردم غیر نظامی شامل کودکان و زنان سکوت میکنه و یا بدتر از اون تایید میکنه! از اون طرف علی بن ابی طالب(ع) وقتی صدای گریه کودکی به گوشش می رسید شانه هایش شروع می کند به لرزیدن. امروز آمریکا به شکلی بر دنیا حکومت میکنه و امام زمان هم در عصر ظهور به شکلی دیگر. خب، هر دو مگه سیاست نیست؟ مگه هر دو حکومت نمی کنند؟، هر دو جامعه را اداره نمی کنند؟، پس این لغت سیاست که برای امام زمان بکار می بریم با اون که برای صهیونیست ها و آمریکایی ها بکار می بریم چه فرقی داره، تفاوتش در چیه؟!
یه مثال، مگه لغت "ویروس " رو هم در علم پزشکی و هم در علم کامپیوتر به کار نمی برند، پس تفاوتش چیه؟!
مسلما" تفاوتش، تفاوتی ذاتی است، که مثلا این ویروس با اون ویروس، ذاتا فرق میکنند، ماهیتشون دوتاست، هرچند هر دو ویروسند و به یک شکل عمل می کنند.
من می خوام بگم در سیاست هم همینطوره، سیاست اسلام با سیاست غرب ذاتا فرق میکنه. هر چند هر دو زندگی مردم رو سامان می دهند و امور جامعه را می گردانند اما نتیجه سیاست غرب میشه این همه مشکلاتی که امروز بوجود اومده، میشه اینکه مردم در آخر عمر به افسردگی و پوچی می رسند، اینکه محیط زیست به نابودی فاحش کشیده میشه و هزارتا نمونه دیگه... ولی سیاست اسلام در حکومت مهدوی همه ی استعداد های انسان را شکوفا میکنه، زمین و زمان ذخایرش رو بر مردم عرضه میکنند، عقل همه مردم کامل میشه، و اینکه اگر فکر کنیم در آن موقع هیچ مشکلی نخواهد بود واقعا فکر بیهوده ای نکرده ایم. سیاستی که شما معتقدی پدر و مادر نداره، من هم معتقدم بی پدر و مادره، این چیزی که توی دهن مردم افتاده و میگن سیاست فلانه، سیاست بهمانه، منظورشون همون سیاست غربی است و در اصل همون سیاست شیطانی! و اگر نه چرا مردم چنین چیزی را نسبت سیاست حضرت پیامبر یا حضرت علی و یا حضرت مهدی(عج) در عصر موعود، نمی گن؟! چرا همه میگن انشاالله آقا میاد درست میشه؟؟ خب این یعنی همه می دونند سیاست توحیدی حضرت مهدی با سیاست غربی آمریکایی ذاتا فرق میکنه اما بعضی وقتا همه چیز رو قاتی میکنن. خب این ما و این حکومت مهدوی چه کنیم که به اون روز برسیم، چه کنیم که ظهور حضرت مهدی شکل بگیره و این سیاست کثیف شیطانی از میان برچیده بشه، واقعا چه باید کرد؟؟؟ اینجا اگر خوب دقت کنید متوجه می شوید که ما انقلاب اسلامی داریم، انقلاب اسلامی پلی است که بشریت را از این وضع موجود نجات می دهد و به حکومت حضرت حجت می رساند(انشاالله) این ظرفیت انقلاب اسلامی است. فقط عده ای مثل دشمنان و کفار و صد مرتبه بدتر از آنها منافقان و دشمنان داخلی نظام چون قلبا" کافر به خدا و اسلام هستند و از به خطر افتادن منافعشون میترسند،تا زنده اند اجازه نخواهند داد که این پل ساخته شود و ما را به انسان کامل برساند، عقیده ی اساسی آنها نابودی انقلاب است و اگر به این نرسیدند می خواند، روند رسیدن ما به ظهور حضرت مهدی را کُند کنند که رهبریِ این قشر کثیف کسی نیست جز حضرت شیطان!! در عصر غیبت وظیفه هدایت مردم هنوز هم برگردن انسان کامل است چون کسی غیر از ایشان چنین مسئولیتی را نمی تواند تحمل کند، اما چون خداوند هرگز نمی خواهد که مردم بدون هادی بمانند و شرایط و اوضاع کلان جهان بر بودن امام در میان مردم اقتضا نمی کند ایشان از نظر ها غایب است ولی همچنان حاضر است و در میان مردم زندگی می کند.
اما در مورد آقای احمدی نژاد و انتصاب ایشون به مجمع تشخیص مصلحت نظام و نظر بنده:
سیاست در کشور ما همانطوری عنایت کردید با همه جای دنیا فرق دارد، جنسش متفاوت است، جنسش از جنس مهدویت است و این بخاطر انقلاب اسلامی است. یک رجل سیاسی در کشور ما باید این طور باشد و این طور بیندیشد که: سیاستش سیاستی توحیدی باشد، انقلاب اسلامی را آن طور که هست بشناسد و هیچ تلاش و اقدامی انجام ندهد مگر در مسیر پیشبرد انقلاب به مقصد ظهور. ریاست جمهوری که مهم ترین پست در کشور ما بعد از ولایت فقیه است، اقداماتش تاثیر فراوانی در مسیر انقلاب در رسیدن به ظهور خواهد گذاشت. یک سوال، شما اوضاع مردم را در اول انقلاب ببینید، تفکراتشان، نوع لباسشان، حال و هوای زندگیشان و... امروز را هم بینید، مثلا حجاب دختران اول انقلاب را با حجاب دختران امروز مقایسه کنید، این تفاوت ناشی از چیست؟ چه شد مردمی که اینقدر در مصمم بودند و ظهور را نزدیک می دیدند امروز به این وضع افتاده اند، اعتقاداتمان ناقص بود؟ مسیرمان غلط بود؟ واقعا چه بود؟؟ خوب دقت کنید...، مشخص شد انقلاب ما با غرب در همه زمینه ها تفاوتی ذاتی دارد، که سیاست یک قسمت آن است، حال ماجرای غربی شدن ما از کجا شروع شد..
میخواهم ببینید یک رئیس جمهور چقدر می تواند در سرنوشت کشور تاثیر گذار باشد، آقای رفسنجانی با شعار سازندگی تفکری غربی را در کشور نشر داد که مغایر با اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی بود و سبب شد که چندین سال با ظهور حضرت فاصله بگیریم. شعار ایشان "توسعه" بود و هنوز هم بر این حرف هست، توسعه کشور در همه ی زمینه ها. شعار "توسعه" ایشون در قبال شعار "پیشرفت" رهبری قرار دارد، دیشب(در دیدار با اساتید دانشگاهها 1392/05/15) رهبری در همین مورد فرمودند:« مراد ما از پیشرفت، پیشرفت با الگوی غربی نیست دستور کار قطعی جمهوری اسلامی، پیشرفت با الگوی ایرانی و اسلامی است/ پیشرفت غربی بر پایه ظلم و استعمار کشورهای دیگر بنا شده است.» اما الگوی آقای هاشمی رفسنجانی الگوی غربی صرف است که در شعار توسعه ایشان ظاهر است، بعد از ایشون آقای خاتمی شتاب حرکت آقای رفسنجانی را بیشتر کرد، و ما غربزده تر شدیم،تفکر توسعه در همه ابعاد مطرح است، در لباس،‌ در غذا، در معماری، در علم، در آموزش، و حتی در تفکر....
هاشمی رفسنجانی دانسته یا ندانسته این کار را کرد و هنوز که هنوز است بر عهد خود باقی است، همین امسال بود که گفت، مسیرم همان سازندگی است...آما سال 84 یک رعیت زاده از متن و بطن مردم برخاست و دقیقا مطابق با اهداف و آرمان های انقلاب سخن گفت و عمل کرد، گفتمان آقای هاشمی چه بود؟ گفتمان سازندگی و توسعه، گفتمان آقای احمدی نژاد چه بود؟ گفتمان انقلاب اسلامی و عدالت، خب شما این دو تفکر را با انقلاب اسلامی و ظهور حضرت(عج) بسنجید، کدامیک توان پیوستْ این دو را دارد؟امروز گفتمان مهدویت در ایران که هیچ در جهان مطرح شده است. آقای احمدی نژاد صهیونیست جهانی را به چالش کشیده است، به حدی که رئیس جمهور اسرائیل گفته است: «ما باید وضعیتی به وجود بیاوریم که در آن، بودن با احمدی نژاد به یک ننگ تبدیل شود. او یک دیکتاتور است.»  یا رهبر جنبش صهیونیستی «رهبری یهود» (Manhigut Yehudit) و یکی از اعضای برجسته حزب لیکود، حزب حاکم در رژیم صهیونیستی است. وی در جدیدترین اظهار نظر خود در گفتگو با شبکه WND گفته است:
«احمدی نژاد نباید حق نفس کشیدن داشته باشد، برنامه هسته ای ایران بزرگترین تهدید علیه اسرائیل نیست، بلکه اضهارات ضد صهیونیستی احمدی نژاد است که که موجب مشروعیت زدایی از اسرائیل در جهان شده است». که متاسفانه اکثر مسئولین این اقدام را در داخل تا اندازه ایی عملی کردند!
مگر امام خمینی نگفت:«اگر دشمن از کار شما ناراحت و عصبانی بود، بدانید کارتان صحیح است.» مگر این جمله امام معیار نیست؟ از آن طرف هم جان کری وزیر امور خارجه آمریکا بعد از احراز صلاحیت کاندیدا در خبرگزاری رویتر، هاشمی رفسنجانی را «دلسوز نظام» معرفی می کند.
2. شما گفتید رئیس جمهور دل رهبری را خون کرده است، بذارید این جمله را با نظرم در مورد انتصاب ایشون به مجمع تشخیص مصلحت با هم جواب بدم. شما متن انتصاب احمدی نژاد به عضویت مجمع از سوی رهبر انقلاب را دیده اید؟! ایشون در اول نامه می نویسند:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد دامت تأییداته.
همین دو کلمه آخر مهر تاییدی است بر همه هشت سال ریاست جمهوری ایشان. فکر می کنید رهبری به چند نفر فرمود اند دائم مورد تأیید ما بوده اید. این را خیلی دقت کنید. این جمله حتی در مورد برکناری آقای مشایی و خیلی حرف و حدیث های دیگر هم صادقه.همین جمله یعنی احمدی نژاد جریان انحرافی نبوده است، احمدی نژاد انحراف داشت اما نه با رهبری بلکه با جریان اشرافیت و سرمایه محور، با هاشمی رفسنجانی و دار و دسته اش، با همه ی احزاب سیاسی و.. انحراف داشت، نه با آرمان های انقلاب. فکر می کنید چرا برای اولین بار لفظ "جریان انحرافی" از ناحیه هاشمی رفسنجانی عرضه شد، چون احمدی نژاد با هاشمی انحراف دارد، کسی که خود را صاحب انقلاب می داند! اما چند مرتب هاین لفظ از ناحیه رهبری شنیده شد؟! هاشمی نسبت به  رهبری خیلی سال است که انحراف دارد، حتی با امام خمینی هم انحراف داشت، فکر می کنید جام زهر از زیر عبای چه کسی به امام تقدیم شد؟؟ خودش هم صریحا اعتراف می کند که من به امام گفتم...
در مورد انتصاب ایشون به عضویت مجمع نظر شما اینه که رهبری می خواسته سرش رو گرم کنه!، ولی نظر من این نیست، نظر من اینه:
احمدی نژاد هشت سال هر کجا قدم گذاشت، در آنجا انقلاب کرد، هر کجا وارد شد، آرمان های انقلاب را در آنجا هویدا کرد، و شک ندارم که رهبری قصد و غرضی نداشت مگر اینکه مجمع تشخیص مصلحت نظام را متحول کند، مجمعی که چندین سال محل تشخیص مصلحت حضرات جاه طلب بوده است نه نظام! اگر متن انتصاب را بخوانید خودتان متوجه می شوید.
حق همیشه همراهتان....

والسلام.
پاسخ:
سلام برادر عزیز.
غلط نکنم، رکورد طولانی ترین کامنت رو شکستی ...
دمت گرم ... من که واقعا کفم برید... فارغ از اینکه چی نوشتید، باید بگم خسته نباشید، دست مریضاد، بابا ایول الله.
برادر من، شاید استفاده ی من از این عبارت "سیاست پدر و مادر ندارد" کار غلطی بوده. چراکه این عبارت، عبارتی بود دوستانه، که فقط من و رفقام ازش استفاده می کردیم و صحیح نبود که برای مطلب وبلاگ، بدون هیچ قرینه و ترجمه ای ذکرش کنم.  نمی دونم چرا، ولی این عبارت رو زمانی بکار می بردیم که بگیم، رفاقت ما مهمتر از سیاست بازیه. و منظور ما از سیاست بازی، جناح بازی بود. لذا من عاشق رهبری بودم، دوستم عاشق احمدی نژاد، اون یکی دشمن احمدی نژاد، یکی دیگه عاشق مشایی، یکی دیگه عاشق هاشمی.  استفاده از این عبارت، فقط زمانی رخ می داد که رفاقتمون رو مهمتر جلوه بدیم که خدا رو شکر موفق هم بودیم. بحث سیاسی جای خود، رفاقت ما هم جای خود...
شما فرمودید: مردم در غرب به پوچی می رسن.  آیا منظورتون همه ی افراد غربی است؟  این حرف رو از کجا می زنید؟  پوچی از نظر شما یعنی چی؟  اصلا کجای حرفای من تعریف از سیاست غرب و آدمای غربی بود؟
فرمودید آقای هاشمی باعث شده ظهور به تأخیر بیفته؟  این رو خود حضرت حجت به شما فرمودند یا از الهامات آقای مشایی است و یا ...؟ لطفا بحث ظهور رو مطرح نکنید، وگرنه آخرش به این نتیجه می رسید که آقای احمدی نژاد هم همون شعیب ابن صالح است...  از بازی با عقاید مردم متنفرم. خواهشا بی خیال ...
الگوی آقای هاشمی، الگوی غربی صرف است؟  برادر من، کشور رو خراب شده تحویل ایشون دادیم، کشور رو ویران شده تحویل ایشون دادیم، کشور رو بدون ذخایر ارزی تحویل ایشون دادیم، کشور رو بدون هیچ پشتوانه ای تحویل ایشون دادیم، جامعه ای رو که دانشمندان بومی در اون کم بود تحویل ایشون دادیم، توقع داشتید دور ایران رو سیم خاردار بکشن و کشور رو ویرانه تر کنن... توقع داشتید .... 
برادر من، یازده روز خانه نشینی یعنی دهن کجی به رهبری یا هاشمی؟ اصلا اون موقع حرفی هم از هاشمی نبود.  عدم توجه به فرمان رهبری مبنی بر عزل مشایی یعنی دهن کجی به رهبری یا هاشمی؟ دستور عزل رو رهبری معظم داده بودن یا هاشمی؟ اصلا اون موقع هاشمی کجای روزگار بود؟
توطئه چینی علیه رئیس مجلس شورای اسلامی و پخش فیلم و متهم کردن وی به چیزی که اثبات نشده است، رو هم حتما تقصیر هاشمی می اندازید؟
کولر و لامپ خونتون اگه خرابه عیب نداره، اونا هم تقصیر هاشمیه !!!   درسته ؟؟؟
اندکی تأمل
اندکی تأمل

سلام

ممنون از حضورتون .

ولی دوست عزیز آقای خامنه ای خودشون اینقدر بزرگوار هستن و عمیق فکر میکنند که نیازی برای تحلیل بقیه نداشته باشه.

دوست من چرا همین ما که همه چیز رو تحلیل میکنیم حرف آقا رو تحلیل نکردیم که داخل دولت سابق نقصها رو نبینید پیشرفتهای که کرده ببینید شما داخل کدوم دولت دیدید اینطور کشور پیشرفت کنه داخل کدوم دولت دیدید به وضعیت ها رسیدگی بشه ما همیشه باید مینشستیم تا یکی که داخل تهران نشسته برای ما تعیین و تکلیف کنه بدون اینکه وضعیت ما رو بدونه ولی این بار با این سفرهای استانی ما مسولین رو کنار خودمون دیدیم این فقط قسمت خیلی کوچیکی از کار این بزرگوار بود بهتر خیلی منطقی تر نگاه کنیم این برامون بهتر هستش.

پاسخ:
باسلام.
ممنون که اومدید تا ما رو با چشمای مهربونتون ببینید.
راستش اصلا سیاسی نیستم  و از اونایی هستم که فکر می کنم سیاست، پدر و مادر نداره.
ولی خواهر من، عدم توجه به نامه ی رهبر کبیر انقلاب در برکناری مشایی،  جریان برکناری وزیر اطلاعات و ممانعت رهبری،  یازده روز قهر و خونه نشینی، آبروریزی در مجلس بخاطر جرمی اثبات نشده و ثانیا متهم کردن رئیس مجلسی که هیچ ربطی به فیلم پخش شده نداشت، منحل کردن سازمان مدیریت و برنامه ریزی، ارائه نکردن برنامه ی بودجه ای که یک روز تأخیر در ارائه ی اون، مملکت رو فلج می کنه (قانونا باید تا 20 آذز تحویل بدن) ، تنها رئیس جمهوری که هیچ لایحه ی متممی به مجلس نداده در حالیکه مثل خون برای یه کشور حیاتیه،  گزارش دیوان محاسبات کشور در مجلس، و .....
واقعا رهبر کبیر انقلاب که فداش بشم، آیا از این کار ها دل خون نشدن؟  آیا اذیت نشدن؟  آیا واقعا راضی هستن ....
همین آقایی که دوست ندارم اسمش رو ببرم در آخرین سخنرانی های تلویزیونیش گفت: ما قانون مدارترین دولت بودیم فقط قوانینی رو که مخالف قانون اساسی می دونستیم رو عمل نمی کردیم.
یکی نیست به این آقا بگه پس شورای نگهبان چکار ه است؟  اصلا شما حق چنین کاری داری؟  همین حرفش یعنی خلاف قانون، یعنی کشک بودن شوراری نگهبان، یعنی من می تونم درک کنم که فلان قانون، خلاف قانون اساسیه ولی دوازده فرد ماهر و زبر دست شورای نگهبان که اون هم شش فقیه در بین اونهاست و توسط مقام معظم رهبری انتخاب می شن، نمی تونن خلاف قانون اساسی بودن این قانون رو درک کنن ...
آیا این توهین به شواری نگهبان نیست؟  آیا توهین به مقام معظم رهبری نیست؟ 
وقتی اینا رو می بینم، بهم حق می دید که دلم خون باشه یا نه؟ بهم حق می دید دل خوشی از این آقا نداشته باشم یا نه؟
یــــــازهــــــــــــــــــرا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی